English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2456 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air command U فرماندهی هوایی
air command U فرماندهی نیروی هوایی
air defense command U فرماندهی پدافند هوایی
air strategical command U فرماندهی استراتژیکی هوایی
tactical air command center U مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airlifted U ترابری هوایی
airlift U ترابری هوایی
airlifts U ترابری هوایی
airlifting U ترابری هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
air transport group U گروه ترابری هوایی
air transportable U قابل ترابری هوایی
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
air carrier U شرکت ترابری هوایی
air movement of patients U ترابری هوایی بیماران
tactical airlift U ترابری تاکتیکی هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
attached airlift service U یکان ترابری هوایی زیرامر
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
supreme commander U فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air branch U قسمت امور هوایی
air movement section U قسمت حرکات هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air movement section U قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
titling strip U قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
command axis U محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume U در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes U در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
resume command U به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
tied on U در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
island U پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands U پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
second in command U معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
army reserve command U فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
atmospheric U هوایی
flying bridge U پل هوایی
pneumatic U هوایی
AA U ضد هوایی
over-pass U پل هوایی
stuffiness U بد هوایی
overpass U پل هوایی
acclimatization U هم هوایی
aerial line U خط هوایی
air head U سر پل هوایی
skyway U پل هوایی
air lane U خط هوایی
aerobics U هوایی
aerobic U هوایی
overhead roadway U پل هوایی
overpasses U پل هوایی
linear distance U خط هوایی
aired U هوایی
airhead line U خط سر پل هوایی
air raids U تک هوایی
air attack U تک هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
overhead line U خط هوایی
aviation medicine U طب هوایی
air U هوایی
airborne U هوایی
airy U هوایی
overhead U هوایی
aerials U هوایی
air raid U تک هوایی
air built U هوایی
aerial U هوایی
raiding U تک هوایی
air strike U تک هوایی
raid U تک هوایی
overhead conductor U خط هوایی
strikes U تک هوایی
aery U هوایی
strike U تک هوایی
air drawn U هوایی
raids U تک هوایی
airs U هوایی
raided U تک هوایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
air control U کنترل هوایی
air consignment U محموله هوایی
aerial burst U انفجار هوایی
aerial circuit آنتن هوایی
air mail U پست هوایی
anticyclones U گردباد هوایی
air letter U نامهء هوایی
corridor U دالان هوایی
anticyclone U گردباد هوایی
corridors U دالان هوایی
air line U خط مستقیم هوایی
pockets U کیسه هوایی
aerial burst U ترکش هوایی
air line U سرویس هوایی
air intercept U رهگیر هوایی
aviation channels U کانالهای هوایی
flying cadet U دانشجوی هوایی
air command U یکان هوایی
aisles U راهرو هوایی
lifting U مقدورات هوایی
crushes U سانحه هوایی
lifted U مقدورات هوایی
lift U مقدورات هوایی
crushed U سانحه هوایی
marshal of the air force U ارتشبد هوایی
flush decker U پل هوایی یک پارچه
crush U سانحه هوایی
magnet gap U فاصله هوایی
air attack U حمله هوایی
air movement column U ستون هوایی
aisle U راهرو هوایی
lifts U مقدورات هوایی
air mission U ماموریت هوایی
air marshal U سرلشکر هوایی
air material U اماد هوایی
kites U کایت هوایی
air chief marshal U سپهبد هوایی
air ambulance U امبولانس هوایی
kite U کایت هوایی
linesmen U سیمکش هوایی
linesman U سیمکش هوایی
air capacitor U خازن هوایی
air burst U ترکش هوایی
air mile U میل هوایی
air attache U وابسته هوایی
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com